آرامش مهمترین موضوعی است که باید در خانواده ایجاد شود و آشنایی خانوادهها با منبع و دلایل خشونت و ناآرامی و البته راههای پیشگیری از برهم خوردن آرامش در جمع خانوادگی از مهمترین اقداماتی است که باید تک تک اعضا بیاموزند.
متأسفانه اکنون اعضای خانوادهها به دلایل مختلف در معرض خشونتهای متعدد قرار میگیرند و این موضوع به کیان خانواده آسیب میرساند. خبرگزاری ایکنا با هدف آشنایی اعضای خانواده با دلایل و ریشههای خشونت خانگی و راههای مقابله با آن مجموعه آموزشی «خانواده در مسیر آرامش» را تولید کرده است. امید اینکه مشاهده این مجموعه کوتاه اما مفید و ضروری برای اعضای خانواده بتواند به رفع مسائل خانوادههای ایرانی کمک کند.
در بخش دوم این مجموعه آموزشی، حسین اسدبیگی، روانشناس بالینی و رئیس گروه دفتر امور آسیبدیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی کشور، به تشریح علل بروز خشونت در خانوادهها پرداخت و گفت: خشونت یعنی فردی به وسیله اقتدار و قدرت خود دیگری را وادار به انجام کاری کند که دوست ندارد.
خشونت میتواند دلایل مختلف زیستی، روانی، اجتماعی، سیاسی و ... داشته باشد. همیشه در مورد ریشه اختلالها و پدیدههای مختلف اجتماعی، به تحلیل پایههای زیستی (بیولوژیک)، اجتماعی و روانشناختی آنها میپردازیم، اما جنبههای دیگری مثل فرهنگی و سیاسی نیز وجود دارد.
یکی از پایههای خشونت به ویژه خشونت علیه زنان شرایط سیاسی است. هرچه تعداد زنانی که در عرصههای سیاسی وجود دارند، مدیران خانم سطح بالای کشور و سیاستگذاران مجلس بیشتر باشد، میتوانیم اطمینان داشته باشیم که مراقبت بیشتری در حوزه مسائل اجتماعی و رفاه اجتماعی زنان صورت خواهد گرفت؛ مثل لایحهای که دی ماه سال گذشته در مورد کرامت و صیانت از زنان در برابر خشونت تصویب شد و اکنون منتظر نظر شورای نگهبان است.
عوامل فرهنگی نیز از دلایل بسیار مهم بروز خشونت هستند. اینکه در اقوام، جوامع و اجتماعات چه نگاهی به خشونت وجود دارد؛ آیا خشونت را عادی میدانند؟ مثلاً اینکه در برخی مناطق کتک زدن کودک را برای تربیت وی عادی و مناسب میدانند به مسائل فرهنگی باز میگردد. ممکن است در یک فرهنگ این باور وجود داشته باشد که هر چه بیشتر بچه را بترسانی یا بزنی بیشتر حرف گوش کن میشود. شاید چند دهه پیش این مسئله در جامعه تأیید شده بود اما هر چه بیشتر میگذرد، متوجه میشویم تنبیه بدنی و خشونت جسمانی نتیجه عکس در تربیت بچهها دارد و وقتی فرزند خشونت را میبیند، یاد میگیرد و در بزرگسالی یا در همان سن کودکی بیشتر خشونت را به کار میببرد و اگر میخواهد به کسی چیزی را یاد دهد حتماً کتکش میزند.
اینها مسائل فرهنگی، قومی و عشیرهای هستند و حتی در شهرهای مدرن و شهرهای بزرگ هم این تفکرات و اعمال خشونتهای جسمانی وجود دارد.
رابطه خشونت و عوامل اقتصادی
اما عوامل دیگری مثل اقتصاد و معیشت نیز در بروز خشونت نقش دارند. تحقیقات نشان داده همبستگی مثبتی(رابطه علت و معلولی) بین مسائل اقتصادی و خشونتهای خانگی وجود دارد. به صورت نسبی در تحقیقات دیده شده هر چه وضعیت معیشتی خانواده وخیمتر و مشکلات مالی خانواده بیشتر باشد در آن خانواده خشونت بیشتر علیه زنان، کودکان و حتی سالمندان صورت میگیرد.
محلهای که فرد در آن زندگی میکند هم در زمینه بروز خشونت مهم است. در سکونتگاههای غیر رسمی و مناطق حاشیهنشین نسبت به مناطق نسبتاً برخوردار خشونتهای بیشتر اعمال میشود. پس عوامل اقتصادی و معیشتی هم مهم است و اگر میخواهیم جلوی خشونت گرفته شود باید تلاش شود وضعیت اقتصادی جامعه بهبود پیدا کند. هر چه وضعیت اقتصادی وخیمتر شود و مردم قدرت خریدشان کمتر شده و توانمندی اقتصادی آنها پایین بیاید، خشونتها بیشتر میشود.
گاهی این خشونتها علیه خود فرد است یعنی خودزنی و خودکشی بروز میکند؛ عواملی که در بالا گفته شد خشونت علیه خود را نیز افزایش میدهد. عوامل روانشناختی هم در بروز خشونت مؤثر است؛ کسانی که اختلال روانی خاصی دارند ممکن است در رفتارهایشان خشونت بیشتری دیده شود تا کسانی که آرامش دارند، خونسرد هستند و مشکلات روانی آنها کمتر است.
فیلم را اینجا ببینید!
نظر شما